هوش مصنوعی:
شاعر از فراموشی و بیتوجهی معشوق شکایت میکند و بیان میکند که معشوق او را به فراموشی سپرده و دیگری را در آغوش گرفته است. شاعر تأکید میکند که همه چیز را میداند و از رفتار نادرست معشوق آگاه است. او از ناپایداری و بیوفایی در روابط انتقاد میکند و اشاره میکند که پنهان کردن حقیقت فایدهای ندارد. شاعر همچنین از رنج هجران میگوید و از معشوق میپرسد که تا کی باید این درد را تحمل کند. در پایان، معشوق پاسخ میدهد که شربت هجران تلخ است، اما گاهی از زنبور هم شیرینی میآید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بیوفایی و رنج هجران ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۸۳۵
چرا کردی مرا از دل فراموش
گرفتی دیگری جز من در آغوش
نو پنداری که ما اینها ندانیم
به راهت ما همه چشمیم و هم گوش
نه شرط مردمی باشد نه یاری
که در سختی کند یاری فراموش
چه پوشانی به رویت برقع ای دوست
نشاید کرد آتش زیر سر پوش
به هجران سوختم بنوازم از وصل
که گه زهر آید از زنبور و گه نوش
به جان آمد جهان از بردباری
بگو تا کی شود در هجر خاموش
بگفتا شربت هجران که تلخست
چو داری در قدح حالی تو می نوش
گرفتی دیگری جز من در آغوش
نو پنداری که ما اینها ندانیم
به راهت ما همه چشمیم و هم گوش
نه شرط مردمی باشد نه یاری
که در سختی کند یاری فراموش
چه پوشانی به رویت برقع ای دوست
نشاید کرد آتش زیر سر پوش
به هجران سوختم بنوازم از وصل
که گه زهر آید از زنبور و گه نوش
به جان آمد جهان از بردباری
بگو تا کی شود در هجر خاموش
بگفتا شربت هجران که تلخست
چو داری در قدح حالی تو می نوش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.