۱۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۵۲

من نمی خواهم بجز روی تو باغ
با رخت دارم ز بستانها فراغ

بی رخت عالم نمی بینم بیا
در دو چشم ما تویی همچون چراغ

باغ و بستانم تویی اندر جهان
بی تو من بس فارغم از باغ و راغ

در بهار و گل کجا سازد مقام
بلبل شوریده دانی غیر باغ

بیش ازین صبرم ز جان ممکن نبود
تا به کی بر دل نهیم از عشق داغ

گل برفت و خارور شد بوستان
جای بلبل بین که چون بگرفت زاغ

نغمه دستان کنون خلق جهان
باز نشناسند از بانگ کلاغ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.