هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن میگوید و از معشوق میخواهد که از جفا دست بردارد و به وصل روی آورد. او تأکید میکند که این رابطه بیتکلّف و صمیمی است و از معشوق میخواهد که با او بیگانه نباشد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۸۵۶
ما زان توئیم بی تکلّف
در ما نگر از سر تلطّف
جانم به لب آمد از فراقت
در وصل چرا کنی توقّف
گر لعل لبت به خواب بینم
گوئی که مکن درو تصرّف
بگذر ز جفا و با میان آی
تا چند نمایی این تصوّف
از شعبده بازیت چه حاصل
از حد بگذشت این تعنّف
بیگانه نئیم با تو ما را
دیریست که هست این تعرّف
گر جان جهان تو راست درخور
ایثار تو است بی تکلّف
در ما نگر از سر تلطّف
جانم به لب آمد از فراقت
در وصل چرا کنی توقّف
گر لعل لبت به خواب بینم
گوئی که مکن درو تصرّف
بگذر ز جفا و با میان آی
تا چند نمایی این تصوّف
از شعبده بازیت چه حاصل
از حد بگذشت این تعنّف
بیگانه نئیم با تو ما را
دیریست که هست این تعرّف
گر جان جهان تو راست درخور
ایثار تو است بی تکلّف
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.