هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و درد فراق معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که با وجود رنج‌های عشق، حاضر است همه چیز را فدای رضای معشوق کند. او از آتش هجران و جفای معشوق سخن می‌گوید، اما عشقش آنقدر عمیق است که حتی مرگ در راه این عشق برایش بیمعنی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا، هجران و فداکاری نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۸۶۷

اگر ز دل کشم آهی به غم من غمناک
فتد ز آتش آهم غریو در افلاک

اگرچه غمزه شوخ تو خون جانم ریخت
حلال کردمت ای نور دیده از دل پاک

گر آن نگار ستمگر مرا به تیغ جفا
بکشت و مشکلم این کاو نبست بر فتراک

یقین که در غم هجران تو نخواهم زیست
غم فراق تو باشد مرا نه بیم هلاک

جهان و جان و تن و روح ما به تو زنده ست
اگر فدای رضای تو سر کنیم چه باک

گر آستین وصالت شبی به دست آید
کنیم جامه جان راست تا به دامن چاک

ز آب وصل تو باری همی زدم بر دل
زآتش شب هجرم نشانده ای بر خاک
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.