هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، دلبستگی، رنجهای عشقی و تضاد بین عقل و عشق سخن میگوید. همچنین، از طبیعت و عناصری مانند گل، سنگ و آفتاب برای بیان احساسات خود استفاده کرده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و جفا ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸۷۰
ای برده رخت ز روی گل رنگ
یارب دل تو دلست یا سنگ
صلحست و صفا میان احباب
با مات چرا همه بود جنگ
گر تیغ زنی ز دست و بازو
دل چون گسلد ز دامنت چنگ
نزدیک بود غم تو چون جان
گر دور شود هزار فرسنگ
با عشق تو عقل برنیاید
عقلست زبون و عشق سرهنگ
مهر رخ تو چو آفتابست
دل دست زده در او چو حرچنگ
از چشم تو عالمیست سرمست
ای چون دهنت دل جهان تنگ
دیدم گل روی دوست در باغ
گفتم نه که عارضیست گلرنگ
سنگین دل و بی وفا نگاریست
وانگاه به سر جفاش پا سنگ
سرو از قد سرکشت گرفتست
در جلوه قامت این همه ننگ
شکرست که صیقل غم تو
بزدود ز لوح خاطرم رنگ
چون عود که گوشمال یابم
بر چنگ مرا زنند چون چنگ
ور همچو دفم قفا بدرد
چون نی بکشم به یادش آهنگ
یارب دل تو دلست یا سنگ
صلحست و صفا میان احباب
با مات چرا همه بود جنگ
گر تیغ زنی ز دست و بازو
دل چون گسلد ز دامنت چنگ
نزدیک بود غم تو چون جان
گر دور شود هزار فرسنگ
با عشق تو عقل برنیاید
عقلست زبون و عشق سرهنگ
مهر رخ تو چو آفتابست
دل دست زده در او چو حرچنگ
از چشم تو عالمیست سرمست
ای چون دهنت دل جهان تنگ
دیدم گل روی دوست در باغ
گفتم نه که عارضیست گلرنگ
سنگین دل و بی وفا نگاریست
وانگاه به سر جفاش پا سنگ
سرو از قد سرکشت گرفتست
در جلوه قامت این همه ننگ
شکرست که صیقل غم تو
بزدود ز لوح خاطرم رنگ
چون عود که گوشمال یابم
بر چنگ مرا زنند چون چنگ
ور همچو دفم قفا بدرد
چون نی بکشم به یادش آهنگ
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.