هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق نافرجام و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از دلبستن به خیالات محال و عشق به معشوقی که به او توجهی ندارد، شکایت میکند. با این حال، همچنان به توصیف زیباییهای معشوق و اشتیاق خود به وصال او ادامه میدهد. در پایان، مانند بلبلی شوریده، از عاشق بیچاره میخواهد که دیگر نالیدن را کنار بگذارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی موجود در متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۸۷۲
عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خیال
که مرا جان به لب آمد ز خیالات محال
ره خواب من دلداده خیالت بربست
تا تنم کرد خیال تو به مانند خیال
سر و جان و دل و دین در سر کارت کردم
خون ما بر تو نگویی که که کردست حلال
رحمتی بر من سرگشته ی دلسوخته کن
چون رسیدست ملال من مسکین به کمال
قسمم هست به چشم خوش آهووش او
به مه روی وی آنک به دو ابروی هلال
بر رخ همچو گل و عارض همچون سمنش
به دو زلفست معنبر و لبش آب زلال
به شب وصل و لب تشنه ی مشتاقانش
به قد خوب خرامش به چمن همچو نهال
که مرا در شب هجران رخ چون قمرش
هست از جان و دل و هر دو جهان بی تو ملال
گفت چون بلبل شوریده به عشق رخ گل
برو ای عاشق بیچاره ازین بیش منال
که مرا جان به لب آمد ز خیالات محال
ره خواب من دلداده خیالت بربست
تا تنم کرد خیال تو به مانند خیال
سر و جان و دل و دین در سر کارت کردم
خون ما بر تو نگویی که که کردست حلال
رحمتی بر من سرگشته ی دلسوخته کن
چون رسیدست ملال من مسکین به کمال
قسمم هست به چشم خوش آهووش او
به مه روی وی آنک به دو ابروی هلال
بر رخ همچو گل و عارض همچون سمنش
به دو زلفست معنبر و لبش آب زلال
به شب وصل و لب تشنه ی مشتاقانش
به قد خوب خرامش به چمن همچو نهال
که مرا در شب هجران رخ چون قمرش
هست از جان و دل و هر دو جهان بی تو ملال
گفت چون بلبل شوریده به عشق رخ گل
برو ای عاشق بیچاره ازین بیش منال
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.