هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و وفاداری می‌پردازد و از درد فراق و دشواری‌های عاشقی سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که دلِ بی‌وفا را قاتل می‌داند و عشق به معشوق او را به قربانی تبدیل کرده است. او تأکید می‌کند که مهر معشوق از جانش جدا نخواهد شد و عاشقان را قابل سرزنش یا نصیحت نمی‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق، فراق، و درد دل است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، زبان شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال پیچیده باشد.

شمارهٔ ۸۷۵

چو بودی گر وفا بودی در آن دل
نه دل خوانم ورا کاو هست قاتل

قتیل عشق او گشتم خدا را
چو جان در سر کنم آنک چه حاصل

فراقت پیش ما آسان نباشد
که کار عاشقی کاریست مشکل

نظر بازان درین صورت چه دانند
که کار غرقه چون شد بر سواحل

ز جان مهرت نخواهم کرد بیرون
که جای سرو جان ماست در دل

سرشتستند مهرت با گل من
که جای سرو بستانیست در گل

چو بندم ریزد از هم مهر رویت
نخواهد رفت بیرون از مفاصل

ملامت عاشقان را کم توان کرد
نصیحت را نمی باشند قابل
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.