هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از بیداری معنوی، عشق به یار و دوری از نااهلان سخن می‌گوید. شاعر از یاران می‌خواهد تا از خواب غفلت بیدار شوند و به عشق حقیقی روی آورند. او از درد و رنج زندگی می‌گوید و از یاران قدیمی که رفته‌اند یاد می‌کند. همچنین، تأکید می‌کند که باید از نااهلان دوری کرد و به حقیقت روی آورد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج زندگی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۷۷

هنگام صبوح آمد ای هم نفسان خیزید
یاران موافق را از خواب برانگیزید

یاران همه مشتاقند در آرزوی یک دم
می در فکن ای ساقی از مست نپرهیزید

جامی که تهی گردد از خون دلم پر کن
وانگه می صافی را با درد میامیزید

چون روح حقیقی را افتاد می اندر سر
این نفس بهیمی را از دار در آویزید

خاکی که نصیب آمد از جور فلک ما را
آن خاک به چنگ آرید بر فرق فلک ریزید

یاران قدیم ما در موسم گل رفتند
خون جگر خود را از دیده فرو ریزید

عطار گریزان است از صحبت نا اهلان
گر عین عیان خواهید از خلق بپرهیزید
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.