هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از دلبستگی و شکستن دل در راه عشق، جفاهای معشوق، درد هجران و اشتیاق وصال سخن می‌گوید. او از غم و اندوه عشق می‌نالد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که دلش را به معشوقی شوخ و بی‌وفا سپرده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند جفا، هجران و اندوه عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۸۸۳

من با خط و خال او تا آنکه ببستم دل
آن دلبر هر جایی چون زلف شکستم دل

برخاست به جور ما آن چشم سیه سرخوش
در زلف سیه کارش فی الحال ببستم دل

از خوردن غم جانا آمد به دهانم جان
بنوازم ازین باز آر تا چند به دستم دل

جان برخی روی او کردیم و به خار هجر
آن یار جفاپیشه آخر به چه خستم دل

من نیستی خود را در عشق تو می دانم
از غصّه نمی دانم ای دوست که هستم دل

جستم شب وصلش را لیکن نشدم روزی
یک لحظه وصال او از دست نجستم دل

گفتم بدهم دل را بر کار جهان باری
وآن شوخ به یک شیوه بربود ز دستم دل
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.