هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و عشق نافرجام مینالد و بیان میکند که غم هجران، جان و دل او را میسوزاند. او از دست دادن عقل و آرامش در فراق یار سخن میگوید و تأکید میکند که عشق، گناه دل نیست بلکه دربان دل است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات ادبی و کهن ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۸۸۵
ای جهان تا کی بری فرمان دل
تا به کی آتش زنی در جان دل
من نمی دانم نگارا چون کنم
در غم هجران تو درمان دل
دیده نگشادم به روی هیچکس
تا خیال دوست شد مهمان دل
ای عزیز من مرا بر باد رفت
در فراق تو سروسامان دل
در غم عشقت گناه دل نبود
دیده شد در عشق تو دربان دل
خانه عقلم غمت تاراج کرد
چون فرود آمد دمی در خان دل
کس مبادا در جهان جانا چو من
بی خود و حیران و سرگردان دل
تا به کی آتش زنی در جان دل
من نمی دانم نگارا چون کنم
در غم هجران تو درمان دل
دیده نگشادم به روی هیچکس
تا خیال دوست شد مهمان دل
ای عزیز من مرا بر باد رفت
در فراق تو سروسامان دل
در غم عشقت گناه دل نبود
دیده شد در عشق تو دربان دل
خانه عقلم غمت تاراج کرد
چون فرود آمد دمی در خان دل
کس مبادا در جهان جانا چو من
بی خود و حیران و سرگردان دل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.