هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه از عشق و فداکاری برای معشوق سخن میگوید. او از دلبستگی، سودا و غم عشق مینالد و معشوق را ستایش میکند. شاعر بیان میکند که عشق از ازل مقدر شده و دل او درگیر زیبایی معشوق است. او از ناتوانی در گذشتن از خواستههای دل و غرق شدن در غم عشق میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی پیچیده، درک شعر را برای سنین پایینتر چالشبرانگیز میکند.
شمارهٔ ۸۸۸
من فدا کردم سر اندر پای دل
چون کنم زین به وفا بر جای دل
در ازل خیاط عشقم دوختست
جامه ی حسن تو بر بالای دل
رای دل بر وصل روح افزای تست
من نمی یارم گذشت از رای دل
بی سواد آن دو زلف عنبرین
جان رسیدم بر لب از سودای دل
جان به بحز غم چنین مستغرقست
من کجا دارم کنون پروای دل
ای لب جان بخش تو جان را مقام
ای سر زلف توأم مأوای دل
چون ز دستت سر نخواهد راندن
ای جهان در پای دل در پای دل
چون کنم زین به وفا بر جای دل
در ازل خیاط عشقم دوختست
جامه ی حسن تو بر بالای دل
رای دل بر وصل روح افزای تست
من نمی یارم گذشت از رای دل
بی سواد آن دو زلف عنبرین
جان رسیدم بر لب از سودای دل
جان به بحز غم چنین مستغرقست
من کجا دارم کنون پروای دل
ای لب جان بخش تو جان را مقام
ای سر زلف توأم مأوای دل
چون ز دستت سر نخواهد راندن
ای جهان در پای دل در پای دل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.