۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۹۵

ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل
با روی تو چرا بودم راه سوی گل

با نکهت دو زلف تو عنبر چه می کنم
با روی تو کجا برم ای دوست بوی گل

زان رو که نیست در گل خوش بو وفا بسی
عیبی بود عظیم چنین است خوی گل

کی گل برآورد چو لبت غنچه ای دگر
آب حیات اگر رود ای جان به جوی گل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.