هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فراق سخن می‌گوید، از رنج‌های عاشقی و امید به وصال معشوق می‌نالد. او از خاک کوی معشوق، بوی زلفش و نگاه‌های فتنه‌انگیزش یاد می‌کند و بیان می‌کند که چگونه با غم عشق درگیر شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۱۰

من که با خاک درت خون دل آمیخته ام
خون دل را ز ره دیده فرو ریخته ام

به امیدی که مگر سیم وصالت یابم
خاک کوی تو به سر پنجه جان بیخته ام

سرزنش چند کنندم که من خسته روان
روز و شب حلقه صفت بر درت آویخته ام

بوی زلفت ندهد غیر نسیم سحری
عنبر و مشک و عبیر ار به هم آمیخته ام

بس حدیثی که ز چشمان تو گفتم به جهان
تا ز هر گوشه دو صد فتنه برانگیخته ام

تا ز میدان فراقت که برد گوی مراد
حالیا با غم عشق تو درآویخته ام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.