هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عشق عمیق خود را به معشوق بیان میکند و از فداکاری، آرزوهایش و تأثیرات این عشق بر زندگی خود سخن میگوید. او از زلف معشوق، آرزوی در آغوش گرفتن او و عشق بیپایان خود میگوید و تأکید میکند که هرگز معشوق را ترک نخواهد کرد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۹۱۵
جان فدای راه عشقش کرده ام
دل چو زلف او مشوّش کرده ام
آرزو دارم که گیرم در برش
راستی اندیشه خوش کرده ام
من به بوی زلف عنبریار او
از نسیم صبحدم غش کرده ام
من بدان کیشم که قربانش شوم
تا نپنداری که ترکش کرده ام
در تمنّای تو ای آب حیات
این دل سوزان بر آتش کرده ام
من جهانی را به یاد لعل دوست
از شراب عشق سرخوش کرده ام
کوی عشق او مبارک منزلیست
زان سبب آنجا فروکش کرده ام
دل چو زلف او مشوّش کرده ام
آرزو دارم که گیرم در برش
راستی اندیشه خوش کرده ام
من به بوی زلف عنبریار او
از نسیم صبحدم غش کرده ام
من بدان کیشم که قربانش شوم
تا نپنداری که ترکش کرده ام
در تمنّای تو ای آب حیات
این دل سوزان بر آتش کرده ام
من جهانی را به یاد لعل دوست
از شراب عشق سرخوش کرده ام
کوی عشق او مبارک منزلیست
زان سبب آنجا فروکش کرده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.