هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق معشوق خود می‌گوید. او تمام شب را به ناله و زاری گذرانده و دل‌بستگی شدیدی به معشوق خود دارد. شاعر معشوق را به ماه و سرو تشبیه می‌کند و از عشق او سخن می‌گوید که هم سود و هم زیان داشته است. او از معشوق می‌خواهد که زودتر بیاید و انتظار را بی‌سبب می‌داند. در نهایت، شاعر خود را مانند یوسف در راه معشوق می‌داند که جامه دران کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند سود و زیان عشق و فراق نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۹۱۷

درد دلم را ز تو گرچه نهان کرده ام
شب همه شب بر درت ناله ز جان کرده ام

در هوس روی تو ای بت مه روی من
پیک نظر در پیت مست و روان کرده ام

روی دلارای تو ماه تمامست و من
نسبت قد تو را سرو روان کرده ام

عشق تو سودم ولی هست به جانم زیان
در غم عشقت بسی سود و زیان کرده ام

زود بیا ای نگار بی سببست انتظار
چون قدمت را نثار جان جهان کرده ام

تا رخ زیبای تو گشت زلیخای حسن
یوسف جان در پیت جامه دران کرده ام
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.