هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق عمیق و درد هجران معشوق خود می‌گوید. او از تجربیات خود در جهان سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه عشق به معشوق، زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر از شب‌های بی‌قراری، بوسه‌زدن به پای درختان به یاد معشوق، و تاریکی جهان بدون حضور معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۹۲۱

من که عمری در جهان گردیده ام
مثل رویش کافرم گردیده ام

دیده ام خوبان و مهرویان بسی
مهر رویش در جهان بگزیده ام

در چمن بر یاد قدش هر زمان
پای سرو و نارون بوسیده ام

نسبت زلفش به عنبر کرده ام
همچو مار از غبن آن پیچیده ام

من طمع در هجر آن آرام جان
از دل و جان بر بدن ببریده ام

ای مسلمانان ز درد هجر او
جامه جان بر بدن بدریده ام

بر نمی آید دلم با درد عشق
من درین معنی بسی کوشیده ام

ای بسا شبها که تا هنگام صبح
بر سر خاک رهش غلطیده ام

همچو شب تاریک می بینم جهان
بی رخت ای نور هر دو دیده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.