هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد دل و رنج‌های عاطفی خود سخن می‌گوید. او از نبود همدردی و موافق برای دردهایش شکایت دارد و به سرنوشت بد خود اشاره می‌کند. شاعر از عشق و وصال محبوبش یاد می‌کند و بیان می‌دارد که حتی مرگ نیز نمی‌تواند او را از یاد محبوبش دور کند. در نهایت، او از غم و درد دل خود می‌گوید و از مخاطب می‌پرسد که آیا این دردها را بیان کند یا نه.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم پیچیده‌ی آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۲

دلم دردی که دارد با که گوید
گنه خود کرد تاوان از که جوید

دریغا نیست همدردی موافق
که بر بخت بدم خوش خوش بموید

مرا گفتی که ترک ما بگفتی
به ترک زندگانی کس بگوید

کسی کز خوان وصلت سیر نبود
چرا باید که دست از تو بشوید

ز صد بارو دلم روی تو بیند
ز صد فرسنگ بوی تو ببوید

گل وصلت فراموشم نگردد
وگر خار از سر گورم بروید

غم درد دل عطار امروز
چه فرمایی بگوید یا نگوید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.