هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و غم ناشی از دوری معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که دل به غم معشوق بسته و از فراق او اشک‌های خونین می‌ریزد. شاعر خود را مانند مرغی می‌داند که در دام عشق معشوق گرفتار شده است. او از سوختن در آتش عشق و از بین رفتن مانند خاک در باد می‌گوید. شاعر احساس می‌کند که گویی مادر زمان او را با عشق به معشوق آفریده است. با وجودی که معشوق با دیگری خوش است، او با غم عشق شادمان است. شاعر از عدم وصال معشوق ناامید شده و به هجران تن داده است. او هر لحظه به یاد معشوق است اما احساس می‌کند که معشوق او را به یاد نمی‌آورد. در پایان، شاعر بیان می‌کند که هیچ چیزی در جهان نمی‌خواهد زیرا معشوق مراد او از هر دو جهان است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک کامل آن ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، مفاهیمی مانند غم عشق، هجران و احساسات شدید عاطفی برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است سنگین باشد.

شمارهٔ ۹۳۶

تا دل به غم رخت نهادم
از دیده دو جوی خون گشادم

نامم چو کنند مرغ زیرک
در دام غمت از آن فتادم

ما را که بسوخت آتش عشق
چون خاک بداده ای به بادم

جانا چه کنم که مادر دهر
با مهر رخت مگر بزادم

تو با دگری نشسته خرّم
من با غم روی دوست شادم

چون نیست مرا ز وصل تو کام
ناچار به هجر دل نهادم

بی یاد تو نیستم زمانی
یک لحظه نمی کنی تو یادم

ای دوست جهان و جان نخواهم
چون از دو جهان تویی مرادم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.