هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق ناکام می‌گوید. او از وفاداری خود سخن می‌گوید، اما جز جفا و رنج نصیبی نداشته است. با وجود این، عهد می‌بندد که تا زنده است، به دنبال معشوق نرود و از دل‌های پرآتش دوری کند. او از ناز و عشرت معشوق می‌گوید و خود را تنها و محروم می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق مانند عشق ناکام، رنج و اندوه است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۹۴۲

چو در عالم تویی درمان دردم
چگونه از در تو بازگردم

غم هجران به جان من اثر کرد
نگر در آب چشم و روی زردم

گمانم بود کز وصلت خورم بر
ولی جز خون دل از تو نخوردم

نکردم جز وفا و مهربانی
بسی جور و جفا از عشق بردم

کنم عهدی که من تا زنده باشم
به گرد کوی مه رویان نگردم

حذر می کن ز دلهای پر آتش
بترش از آب چشم و آه سردم

ندیدم جز جفا و جور و خواری
به جان راه وفاداری سپردم

اگر جفتست او با ناز و عشرت
من مسکین ز خواب و خورد فردم

وفا هر چند جانا در جهان نیست
بگو غیر از وفاداری چه کردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.