هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فراق معشوق خود سخن میگوید. او با بیان احساسات عمیق خود، از گردش در دنیا به امید دیدار معشوق، شبزندهداری در انتظار وصال، وصف زیباییهای معشوق، و رنجهای فراق میگوید. معشوق نیز خود را پریزاده معرفی میکند و از شاعر دوری میگزیند. شاعر با وجود همه رنجها، به عشق خود پایبند است و امیدوار به وصال دوباره است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و اندوه ممکن است برای سنین پایینتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۹۴۳
مدّتی تا ز غمت گرد جهان می گردم
عاشقم گرد در لاله رخان می گردم
به خیال شب وصل تو نگارا تا روز
بر سر کوی غمت نعره زنان می گردم
دلبرا در چمن حسن تو همچون سوسن
من به مدح رخ تو جمله زبان می گردم
مشکنم دل که به میدان فراقت هر دم
همچو گوی از غم چوگانت به جان می گردم
گفتمش روی مپوشان صنما از ما گفت
من پری زادم از آن از تو نهان می گردم
همه آنست ترا حسن و مرا عشق اینست
لاجرم ای دل و جان در پی آن می گردم
گرچه پیرست جهان لیک به الطاف خدا
باز از دولت وصل تو جوان می گردم
عاشقم گرد در لاله رخان می گردم
به خیال شب وصل تو نگارا تا روز
بر سر کوی غمت نعره زنان می گردم
دلبرا در چمن حسن تو همچون سوسن
من به مدح رخ تو جمله زبان می گردم
مشکنم دل که به میدان فراقت هر دم
همچو گوی از غم چوگانت به جان می گردم
گفتمش روی مپوشان صنما از ما گفت
من پری زادم از آن از تو نهان می گردم
همه آنست ترا حسن و مرا عشق اینست
لاجرم ای دل و جان در پی آن می گردم
گرچه پیرست جهان لیک به الطاف خدا
باز از دولت وصل تو جوان می گردم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.