هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق معشوق خود می‌نالد و از رنج‌ها و جفاهایی که در این راه متحمل شده است سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که چگونه در غم عشق معشوق، خون جگر خورده و صبر و تحمل پیشه کرده است. همچنین، از بی‌توجهی معشوق و عدم بهبود درد خود شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و بیان احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشقی و جفا ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۹۴۴

هیچ دانی که جهان در سر و کارت کردم
جان اگر در سر و کارت نکنم نامردم

چه نکردی ز جفا بر دل بیچاره ی من
در غم عشق تو بس خون جگرها خوردم

چه ستمها که برین خسته دل ما کردی
چه جفاها که من از بار فراقت بردم

در فراق رخ چون ماه تو ای جان و جهان
ای بسا خون که من از دیده ی جان بفشردم

گرچه جفتست به عیش و طرب آن دلبر من
من ز خواب و خور و شادی دو عالم فردم

دردم از حد بگذشت و نکنی هیچ دوا
صبر تا کی بتوان کرد نگارا در دم

تا به کی حال جهان از تو نهان بتوان داشت
سالها با غم تو صبر و تحمّل کردم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.