هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از جفاهای معشوق شکایت کرده و بیان می‌کند که حتی در حضور دیگران، فقط به یاد معشوق است. شاعر آرزو می‌کند که باد صبا از کوی معشوق خبری بیاورد و حاضر است برای دیدارش هر فداکاری کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۹۵۳

بیمست که از دست تو فریاد برآرم
یا روی ز جور تو به ملکی دگر آرم

تا کی ز جفاهای تو ای شوخ ستمگر
از دیده من غمزده خون جگر آرم

هر چند که از غمزه دلدوز زنی تیر
بیچاره من خسته ز جانت سپر آرم

در کلبه احزان من ار دوست درآید
از وجه زری چند و ز دیده گهر آرم

غیر رخ او گر مه و خورشید درآیند
من ناکسم ار هیچ کسی در نظر آرم

ای باد صبا بر سر کویش گذری کن
وز آمدن آن بت سیمین خبر آرم

گر رو بکند پیشکشش جان جهان را
قربان کنمش تا به سر ره گذر آرم

گر زآنکه عنان سوی من خسته گراید
من دیده دشمن به سرانگشت برآرم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.