هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و هوس به معشوق خود سخن می‌گوید. او از بی‌قراری، حسرت دیدار، و مستی ناشی از عشق می‌نالد و بیان می‌کند که در میان همه مردم، تنها و سرگشته است. همچنین، او از رنج‌های عشق و وفاداری خود به معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسرت و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارند.

شمارهٔ ۹۶۹

باز در سر هوس روی نگاری دارم
نه به شب خواب و نه در روز قرای دارم

بارها با تو دلم گفت که عمریست که من
بر دل از حسرت دیدار تو باری دارم

باده لعل لبت کرد مرا مست و هنوز
در سر از غمزه مست تو خماری دارم

عالمی را به تو دلشاد و من خسته جگر
از همه ملک جهان دامن خاری دارم

هرکسی را ز میانیست کنار یاری
زین میانه من سرگشته کناری دارم

گفتمش در دو جهان جز تو مرا یاری نیست
شرم نامد ز منش گفت که آری دارم

گل رویت همه در دست رقیبست چرا
من ز گلزار شب وصل تو خاری دارم

گفتمش گر تو دو صد جور کنی بر دل ریش
به جهان غیر غم عشق تو کاری دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.