هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و دلدادگی به معشوق سخن میگوید. او از نگرانیها، رازهای نهفته، و احساسات عمیق خود نسبت به معشوق میگوید و به لطف خداوند و امیدواری خود اشاره میکند. همچنین، شاعر از جفاهای معشوق و درد هجران شکایت میکند، اما همچنان به عشق و وفاداری خود پایبند است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و جفا نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۹۷۰
من به بوی سر زلفت نگرانی دارم
با لب لعل تو آمیزش جانی دارم
حال دل با همه کس راست نمی یارم گفت
زآنکه با گوش تو من راز نهانی دارم
سر فرو ناورم ای دوست به کون و به مکان
زآنکه از لطف خدا تاج کیانی دارم
بیش از این سرمکش از بنده تو ای سرو روان
مهر دل با رخت ای یار تو دانی دارم
گفتم از دست تو ای شوخ جفاجو روزی
دل خود باز ستانم که ضمانی دارم
بیش از این بار غم هجر منه بر جانم
هیچ دانی که به هجرانت توانی دارم
گرچه هیچم عملی نیست نباشم نومید
زانکه در طبع جهان جوهر کانی دارم
با لب لعل تو آمیزش جانی دارم
حال دل با همه کس راست نمی یارم گفت
زآنکه با گوش تو من راز نهانی دارم
سر فرو ناورم ای دوست به کون و به مکان
زآنکه از لطف خدا تاج کیانی دارم
بیش از این سرمکش از بنده تو ای سرو روان
مهر دل با رخت ای یار تو دانی دارم
گفتم از دست تو ای شوخ جفاجو روزی
دل خود باز ستانم که ضمانی دارم
بیش از این بار غم هجر منه بر جانم
هیچ دانی که به هجرانت توانی دارم
گرچه هیچم عملی نیست نباشم نومید
زانکه در طبع جهان جوهر کانی دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.