۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۹۴

لب تشنه لعل توأم آبی مگر ارزم
مخمورم از آن لعل شرابی مگر ارزم

کردم ز تو ای دوست سؤالی ز سر عجز
اندیشه بفرمای جوابی مگر ارزم

در بادیه شوق تو، ای کعبه مقصود
با خاک برابر شده آبی مگر ارزم

آخر چو طبیبم ندهد شربت وصلی
چون درد بگویم به جوابی مگر ارزم

گر رحم کنی بر من افتاده ثوابست
دریاب به رحمت که ثوابی مگر ارزم

در خلوتم از روی کرم گر بنوازی
در رهگذر ای دوست عتابی مگر ارزم

با این همه گوهر که من از دیده فشاندم
از لعل لبت درّ خوشابی مگر ارزم

بر ریش جهان بیش میفشان نمک جور
کز سینه مجروح کبابی مگر ارزم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.