هوش مصنوعی:
شاعر از درد فراق و عشق بیپاسخ مینالد و آرزوی وصال معشوق را دارد. او از روز قیامت و امکان دیدن معشوق سخن میگوید و اعلام میکند که حتی در صورت وصال، از هیچ چیز نخواهد ترسید. در پایان، شاعر به زیبایی معشوق اشاره میکند و از خداوند سپاسگزاری میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و صنایع ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۹۹۵
ز دیده خون دل تا چند ریزم
ز دست هجر تو تا کی گریزم
دلم در کوی تو گم گشت ناگاه
بگو خاک درت تا چند بیزم
مرا طالع ز وصلت نیست جانا
بگو با بخت خود تا کی ستیزم
به روز حشر اگر یابم مجالی
به بوی مهر تو از خاک خیزم
به وصلم گر زمانی می کنی شاد
نباشد هیچ باک از تیغ تیزم
اگر روزی به ما آری گذاری
روان جان جهان در پات ریزم
عروس ار خوب رو باشد خدا را
پدر را گو نمی باشد جهیزم
ز دست هجر تو تا کی گریزم
دلم در کوی تو گم گشت ناگاه
بگو خاک درت تا چند بیزم
مرا طالع ز وصلت نیست جانا
بگو با بخت خود تا کی ستیزم
به روز حشر اگر یابم مجالی
به بوی مهر تو از خاک خیزم
به وصلم گر زمانی می کنی شاد
نباشد هیچ باک از تیغ تیزم
اگر روزی به ما آری گذاری
روان جان جهان در پات ریزم
عروس ار خوب رو باشد خدا را
پدر را گو نمی باشد جهیزم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.