هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و فراق یار خود میگوید و بیان میکند که چگونه اسیر عشق اوست. او از وفاداری خود سخن میگوید و آرزوی وصال معشوق را دارد. همچنین، از رنج دوری شکوه میکند و امیدوار است که روزی به آرزوی خود برسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۹۹۸
چنین بی یار و دل تا چند باشم
به دام زلف او پابند باشم
ز دست باد بفرستم سلامی
به پیغامی ز تو خرسند باشم
بگردیدی ز عهدم تا تو دانی
که تا باشم در آن پیوند باشم
به جان تو که عهدت نشکنم من
که تا هستم در این سوگند باشم
بگو تا کی چو بلبل در فراقت
بدام مهر گل در بند باشم
من آن طوطی شکّرخایم ای جان
که جویای لبی چون قند باشم
بده کام جهانی از وصالت
که در هجران تو تا چند باشم
به دام زلف او پابند باشم
ز دست باد بفرستم سلامی
به پیغامی ز تو خرسند باشم
بگردیدی ز عهدم تا تو دانی
که تا باشم در آن پیوند باشم
به جان تو که عهدت نشکنم من
که تا هستم در این سوگند باشم
بگو تا کی چو بلبل در فراقت
بدام مهر گل در بند باشم
من آن طوطی شکّرخایم ای جان
که جویای لبی چون قند باشم
بده کام جهانی از وصالت
که در هجران تو تا چند باشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.