هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وفاداری بی‌پایان خود سخن می‌گوید، با وجود تمام رنج‌ها و جفاهایی که متحمل شده است. او از دردها و غم‌های ناشی از این عشق می‌گوید اما همچنان امیدوار است و حاضر است همه‌چیز را برای معشوق تحمل کند. شاعر همچنین از بی‌وفایی جهان و ناپایداری آن شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد. همچنین، بیان رنج و غم در شعر نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۰۰۲

صد ازین جور و جفا گر ز برای تو کشم
همچنان سر همه در پای رضای تو کشم

بس غم و درد که از جور تو بر جان منست
این همه درد به امّید دوای تو کشم

تو جفا بر من بیچاره روا می داری
تا کی این بار ستمها ز جفای تو کشم

یک نفس بیش مرا نیست زمانی سوی ما
بگذر ای دوست که این لاشه به پای تو کشم

من ز رای تو نگردم اگرم سر برود
گر نفس برکشم ای دوست برای تو کشم

تا کی ای دل ز غم خویش مرا خوار کنی
تا کی آخر من دل خسته بلای تو کشم

عافیت خواستم و گوشه ی درویشی و فقر
ای خوش آن روز مگر روز جزای تو کشم

چون جهان را نبود هیچ وفایی و ثبات
پس چرا این همه محنت به وفای تو کشم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.