هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و عشق ناکام خود می‌گوید. او از غم و اندوهی که در دل دارد سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به او ترحم کند. شاعر با تشبیهات زیبا، مانند سرو و بلبل، احساسات خود را بیان می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تشبیهات و استعارات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۰۲۴

اگرچه سوخت در غم استخوانم
علاج درد هجرانش ندانم

مرا عمریست تا در دل غم اوست
از آن درد ای عزیزان ناتوانم

ترّحم بر من بیچاره فرضست
که از عشق رخت زار و نوانم

چو سرو قد او از چشم جانم
روان شد با قدش جان شد روانم

دلم بربود و آنگه قصد جان کرد
بیا کاین شیوه ها را نیک دانم

تو را زین بیش بودی مهربانی
وگر مهرت نباشد من نمانم

کنارم پر ز اشک از روز هجرت
کناری نیست باری زین میانم

چو بلبل وقت گل در بوستانها
بیا بشنو ز دستانها فغانم

ز وصلت گر نداری شاد ما را
من از بهر غم تو در جهانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.