۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۴۷

تا به چند این دیده را در هجر تو جیحون کنم
واین دل بیچاره را در عشق تو پر خون کنم

تا کی ای لیلی صفت در آرزوی روی تو
این دل پر درد را هر ساعتی مجنون کنم

تا به کی رخ را ز درد هجرت ای زیبانگار
از سرشک دیده ی مهجور خود گلگون کنم

گر هزار افسانه خوانم در غم عشق تو من
در نمی گیرد به گوشت ور هزار افسون کنم

قدّ بختم چون الف بود از وصالت دلبرا
مدّتی شد تا ز هجر روی تو چون نون کنم

گفته ای در هجر رویم غیر صبرت چاره نیست
رفت پای طاقت از دستم صبوری چون کنم

گرچه آن دلدار را با ما عنایت کمترست
من دعای دولت او هر زمان افزون کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.