هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و وصال معشوق سخن میگوید و از امید، نیاز، و اشتیاق خود به دیدار او میسراید. او از غم و دلشکستگی نیز یاد میکند، اما در نهایت به امید شادی و سرفرازی در سایهٔ معشوق پایبند است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۰۶۷
من دولت وصالش از بی نیاز خواهم
صبح رخ امیدم در وقت راز خواهم
محراب ابروانش پیوسته قبله ماست
زان روی حاجت خود در هر نماز خواهم
از سرو قامت او کوتاه گشت دستم
با وصل او چو زلفش عمری دراز خواهم
بردی دلم ز دستم در پای غم فکندی
خون دل رمیده چون از تو باز خواهم
در بوستان شادی ای دوست در دل ما
من سرو قامتت را بس سرفراز خواهم
در بوته ی وصالش از مهر روی جانان
قلب من شکسته اندر گداز خواهم
بازآ که آب چشمم روی جهان گرفته
بر جویبار دیده آن سروناز خواهم
صبح رخ امیدم در وقت راز خواهم
محراب ابروانش پیوسته قبله ماست
زان روی حاجت خود در هر نماز خواهم
از سرو قامت او کوتاه گشت دستم
با وصل او چو زلفش عمری دراز خواهم
بردی دلم ز دستم در پای غم فکندی
خون دل رمیده چون از تو باز خواهم
در بوستان شادی ای دوست در دل ما
من سرو قامتت را بس سرفراز خواهم
در بوته ی وصالش از مهر روی جانان
قلب من شکسته اندر گداز خواهم
بازآ که آب چشمم روی جهان گرفته
بر جویبار دیده آن سروناز خواهم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.