۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۷۲

نگارا ز هجر تو دل خسته ایم
دو دیده به وصل تو دربسته ایم

ز بند همه چیز برخاستیم
به محراب ابروت پیوسته ایم

ز زنّار زلفت حذر کرده ایم
به امّید وصل تو بنشسته ایم

دل خسته ی ما پر از مهر تست
که مهر از همه خلق بگسسته ایم

بنفشه به زلف تو نسبت کنم
میان ریاحین از آن دسته ایم

بنه مرهمی بر دلم از وصال
که از تیغ هجر تو بس خسته ایم

چو سرویم آزاد و کوتاه دست
که از ننگ تر دامنان رسته ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.