هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و رنجهای آن سخن میگوید. شاعر از دلبستگی به معشوق و رنج هجران مینالد، اما در عین حال از این عشق شادمان است. او خود را همچون مرغی در دام عشق توصیف میکند و از اشکهای خونین و آتش هجران میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، بیان رنج و اشکهای خونین نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۰۸۲
از مادر دهر تا بزادیم
جان در سر مهر او نهادیم
تا دل به دو زلف یار بستیم
از دیده دو جوی خون گشادیم
از روی هوا چو مرغ زیرک
در دام بلای دل فتادیم
ای کاج ز مادر زمانه
در عشق بدین صفت نزادیم
هر چند غمم فرستی از هجر
با این همه در غم تو شادیم
چون چشم تو ار شبانه مستیم
مخمور لبت ز بامدادیم
در آتش هجر آب جوییم
بر خاک جهان بسان بادیم
جان در سر مهر او نهادیم
تا دل به دو زلف یار بستیم
از دیده دو جوی خون گشادیم
از روی هوا چو مرغ زیرک
در دام بلای دل فتادیم
ای کاج ز مادر زمانه
در عشق بدین صفت نزادیم
هر چند غمم فرستی از هجر
با این همه در غم تو شادیم
چون چشم تو ار شبانه مستیم
مخمور لبت ز بامدادیم
در آتش هجر آب جوییم
بر خاک جهان بسان بادیم
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.