هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که در فراق معشوق خود به سر می‌برد. شاعر از تلاش‌های بی‌ثمر خود برای رسیدن به معشوق می‌گوید، از فریادهای عاشقانه، ناله‌ها و اشک‌هایش سخن می‌گوید، اما در نهایت به جایی نمی‌رسد. او از دیوارهای بلند، راه‌های پرخار و شب‌های تاریک می‌گوید که مانع وصال هستند. در پایان، شاعر اعتراف می‌کند که همه‌ی این تلاش‌ها بی‌فایده بوده و درد فراق همچنان باقی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه، درد فراق و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۰۸۴

بسیار در فراق تو زنهارها زدیم
فریاد عاشقانه به بازارها زدیم

همچون گل رخت بنظر در نیامدم
بسیارها تفرّج گلزارها زدیم

دستم به قدّ سرو روانت نمی رسد
بسیار دست بر سر دیوارها زدیم

تدبیر راه وصل تو کردن نمی توان
عمری در این معامله آن جارها زدیم

شبهای تار در غم هجرانت ای صنم
بر مردمک ز شوق تو مسمارها زدیم

چون چنگ در خروشم و چون نی ز ناله زار
در راه عشق روی تو اسرارها زدیم

بر روی ما دری نگشادی ز راه وصل
سر همچو حلقه بر در تو بارها زدیم

در راه وصل اگرچه مغیلان به راه بود
ما آتشی ز آه در آن خارها زدیم

مسکین دلم ز بار غمت در جهان بسوخت
خونابها زدیده بدان بارها زدیم

گفتم که نار دل بنشانم به آب اشک
ننشست و از فراق تو زنهارها زدیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.