هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به بیان درد عشق و وابستگی شدید به معشوق می‌پردازد. او اظهار می‌کند که جز درگاه معشوق راهی به جایی ندارد و از درد عشق خود درمانی نمی‌یابد. با وجود وفاداری، از جفای معشوق در امان نیست و حتی درخواست کمک او نیز بی‌پاسخ می‌ماند. شاعر تأکید می‌کند که جز مهر و دوستی خطایی نکرده و بلای دلش همواره حضور معشوق است. در نهایت، او درمان درد خود را تنها در لعل لب‌های معشوق می‌داند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با احساسات و مضامین بیان‌شده در شعر ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۱۰۹۰

جز درگه تو راه به جایی نمی بریم
بر درد خویش ره به دوایی نمی بریم

هرچند جان دهیم به کوی تو از وفا
یک لحظه نیست کز تو جفایی نمی بریم

گفتم گدای تو گشتم غمم بخور
گفتا برو صداع گدایی نمی بریم

گفتم چه کرده ام بجز از مهر و دوستی
زین بیش دوست ره به خطایی نمی بریم

بالای تو بلای دل ماست بر دلم
نگذشت یک نفس که بلایی نمی بریم

گویی برو ز کوی من آخر کجا روم
از کوی تو که راه به جایی نمی بریم

بیمارم از دو چشم تو و جز به لعل تو
ره در جهان دگر به شفایی نمی بریم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.