هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از فراق یار و عشق ناکام است. او از بی‌قراری، سرگشتگی و اشتیاق شدید به وصال معشوق می‌گوید و تنها آرزویش دیدار یار است. شاعر خود را بنده‌ای عاشق و فداکار معرفی می‌کند که جز معشوق کسی را ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۱۰۲

درد دل خویش با که گویم
درمان دل خود از که جویم

بی روی تو اوفتان و خیزان
سرگشته ی زلف تو چو گویم

جانم به لب آمد از فراقت
در جستن وصل چند پویم

بر حال دلم دهد گواهی
خوناب دو چشم و رنگ رویم

در شوق میان همچو مویت
از غصّه گداخته چو مویم

از خاک وجود ناشکیبا
گر کوزه گری کند سبویم

بر شادی دوست و رغم دشمن
من ترک وصال تو نگویم

تا چند تحمّل فراقت
آخر نه ز آهن و نه رویم

ای نور دو دیده چهره از غم
تا چند به آب دیده شویم

گر یار ز عشق خویش صد داغ
بر جان و دلم نهد چه گویم

از جمله مخلصان چه باشد
من بنده ی بندگان اویم

غیر از تو کسی دگر ندارم
ای از دو جهان تو آرزویم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.