۲۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۰۵

یارب که تو بگشای در بسته به رویم
یارب نظری کن ز سر لطف به سویم

دلبسته و تن خسته ز دردیم همیشه
دانی تو همه حال دل من چه بگویم

محتاج به تکرار نباشد غم دل را
بر اشک دو چشمم نظری افکن و رویم

حال دل آن خسته مجروح چه پرسی
در چفته بازوی جفای تو چه گویم

گر زآنکه بگویی تو به ترک من مهجور
من ترک شب وصل تو ای دوست نگویم

در شدّت هجران تو ای نور دو دیده
از ناله شدم نال و من از مویه چو مویم

بیچاره دل من به جهان انس نگیرد
تا جعد سر زلف سمن پاش نبویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.