هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد دوری از معشوق و آرزوی وصال است. شاعر از رنج هجران و اشتیاق به دیدار یار می‌گوید و با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۱۰۶

تا به چند از رخ زیبای تو مهجور شویم
در غم روی چو مهتاب تو مشهور شویم

به امیدی که دوایی بکند درد مرا
خوش طبیبیست بیا تا همه رنجور شویم

دل ما همچو سپندست بر آن آتش روی
سر آنست که چون چشم بدان دور شویم

ای دل خسته بیا تا به سر کوی هوا
تا ز جان حلقه به گوش بت منظور شویم

نچشیدیم یکی جرعه نوش از شب وصل
تا کی از باده ی هجران تو مخمور شویم

اعتمادی چو بر احوال جهان نیست یقین
بر فریبش نتوان رفت که مغرور شویم

من به شیرینی لعل لب او کی برسم
در هوای قد او گر همه زنبور شویم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.