هوش مصنوعی: شاعر از صبا (باد صبحگاهی) می‌خواهد پیام‌های عاشقانه و درد فراق او را به یار برساند. او از اشتیاق بی‌حد خود می‌گوید و از صبا می‌خواهد که سلام و احوالپرسی او را به معشوق برساند. شاعر از بی‌قراری خود در فراق یار می‌نالد و از صبا می‌خواهد که با عطر زلف یار، بی‌قراری او را تسکین دهد. او از تشنگی خود برای وصال یار می‌گوید و از صبا می‌خواهد که این پیام را به معشوق برساند.
رده سنی: 16+ این متن یک شعر عاشقانه کلاسیک است که دارای مفاهیم عمیق عاطفی و ادبی است. درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و اشتیاق ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۱۲۰

صبا برو تو پیامی ز من به یار رسان
غم فراق چو دانی به غمگسار رسان

سلام و پرسش بی حد به اشتیاق تمام
ازین کمینه خاکی بدان نگار رسان

تو شرح حال من خسته دل نکو دانی
ز روی لطف خدا را بدان دیار رسان

قرار نیست چو من در دو زلف سرکش دوست
بیا ز نکهت زلفش به بیقرار رسان

بگو فراق رسانید جان ما بر لب
بیا و منتظری را به انتظار رسان

چو جان به لعل لبت تشنه ام نگارینا
بیا و تشنه وصلت به چشمه سار رسان

اگر نگار شبی حال زار ما پرسد
بگو بیا و جهان را به اعتبار رسان
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.