۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۴۰

روی او را کجا توان دیدن
یا گلی از وصال او چیدن

تا به کی چون قلم توان جانا
گرد کویت به فرق گردیدن

در نگنجد بتا به مذهب عشق
از عزیزان همه جفا دیدن

گریه ابر خوش بود به چمن
صبحدم همچو غنچه خندیدن

کام دل از جهان خوشست ولیک
نبود هیچ چون جهان دیدن

وصل یارست از جهان مقصود
نه چو کفّار بت پرستیدن

در لب جوی و پای گل چه خوشست
با نگاری به سبزه غلطیدن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.