۱۲۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۵۰

دل ضعیف مرا در دو زلف خود جا کن
نشیمنیش خدا را به زلف شیدا کن

طبیب گشت ملول از من ضعیف نحیف
بیا و یک دمش از وصل خود مداوا کن

دلم به دست جفا دادی و نبخشودی
به عذرهای گذشته یکی مدارا کن

در وصال ببستی ز روی ما ز چه روی
چو حلقه سر به درت می زنیم در وا کن

مدار نور دریغ از دلم چو آئینه
بیا و رخ به رخ دلبر مه آسا کن

شرابخانه امید دل خراب از غم
ز دولت شب وصلت بیا و احیا کن

بیا که دور ز رویت جهان نمی بینم
به ماه روی خودم هر دو دیده بینا کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.