هوش مصنوعی: شاعر در این متن از معشوق خود می‌خواهد که به او توجه کند، درد دوری را درمان نماید، و از جفا دست بردارد. او از معشوق می‌خواهد که با او مهربان باشد، به او نگاه کند، و رابطه‌شان را بهبود بخشد. شاعر همچنین از معشوق می‌خواهد که به او امید بدهد و از بیگانگی دست بردارد. در نهایت، او از معشوق می‌خواهد که به ندای دلش گوش دهد و بر او رحم کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۱۵۱

ز لطفت یک نظر در حال ما کن
ز وصلت درد دوری را دوا کن

جفا تا کی کنی بر من نگارا
به رغم دشمنان روزی وفا کن

بیا بنشین زمانی بر دو چشمم
به جان تو که ترک ماجرا کن

از آن لعل لب شیرین چون قند
امید ناامیدی را روا کن

نگویی تا به کی بیگانه باشی
مرا با خود زمانی آشنا کن

تو سلطان جهانبانی خدا را
ز لطفت یک نظر سوی گدا کن

نوای ما سر کوی غمت گشت
بیا و رحمتی بر بی نوا کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.