۱۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۵۲

سهی سروا گذاری سوی ما کن
امید ناامیدی را روا کن

به جان آمد دلم از درد دوری
بیا درد دل ما را دوا کن

جفا تا کی کنی بر من نگارا
خلاف رای خود روزی وفا کن

ز روی لطف و یاری رحمت آور
بدین بیچاره و تندی رها کن

بهار آمد زمانی خوش برآسا
عزیز من به ترک ماجرا کن

به عشق روی تو شد مبتلا دل
به وصلت چاره این مبتلا کن

الا ای مردم چشم جهان بین
به محراب دو ابرویش دعا کن

ز خوان وصل تو بس بی نواییم
ز لطفت رحمتی بر بینوا کن

به کوری حسودان یک دو روزی
بیا جانا و رو در روی ما کن

تویی شاه جهان و من گدایی
نظر گر می کنی سوی گدا من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.