هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد فراق و آرزوی وصال معشوق می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که دلش را شاد کند، به یاد عاشقان باشد و از غمش رهایی بخشد. شاعر همچنین به ناله‌های بلبل و زیبایی بهار اشاره می‌کند و در پایان، اگر روزگار به کامش نبود، به درگاه شاه جهان پناه می‌برد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۱۵۶

از شب وصلت دل ما شاد کن
یک دمک آشفته دلان یاد کن

داد دلم چون ندهی دلبرا
کیست که گفت این همه بیداد کن

بنده ز جانت شده ام رایگان
بهر خدا از غمم آزاد کن

بلبل جان وقت گل آمد خموش
از چه شدی، ناله و فریاد کن

روز زمستان بشد و از بهار
گشت جهان خرّم و دل شاد کن

گر ندهد کام دلت روزگار
رو به در شاه جهان داد کن
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.