هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از معشوق خود می‌خواهد که به او توجه کند و از آزارش دست بردارد. او از رنج‌های عشق می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که یا به او مهر بورزد یا او را رها کند تا بتواند با غم عشق کنار بیاید. شاعر همچنین به ناپایداری عهد معشوق اشاره می‌کند و از او می‌خواهد که در رفتارش تجدید نظر کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'از خون جگر' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۱۶۰

یک لحظه به سوی ما گذر کن
وز لطف به حال من نظر کن

آزار دلم مجوی ازین بیش
از آه چو آتشم حذر کن

این تندی و تیزی ای جفا جوی
از بهر خدا ز سر به در کن

چون خاک ره تو گشتم از جان
چون سرو سهی به ما گذر کن

در کلبه حزن ما نگارا
شمعی ز جمال خویش برکن

ای دل چو وصال نیست ممکن
برخیز و ز کوی او سفر کن

یا با غم عشق یار می ساز
یا خوش بنشین و ترک سر کن

بر عهد نه محکمست دلبند
اندیشه دلبری دگر کن

شیرینی قند اگر نیابی
میلی به وفا سوی شکر کن

از خون جگر دلا ز جورش
یک روی جهان ز دیده تر کن
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.