هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، درخواستی از معشوق برای وفاداری و ترک جفا است. شاعر از معشوق میخواهد که به آفتاب رخ نشان دهد، شب را از صبح جدا نکند، با دوستان وفادار باشد و از جفا دست بردارد. همچنین، از معشوق میخواهد که به درد دل او رسیدگی کند و رحمت خود را از او دریغ نکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم اخلاقی و عرفانی موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۱۷۰
مویت به آفتاب رخ ای جان رها مکن
شب را ز صبح روی که گفتت جدا مکن
با دوستان وفا کن و زین بیش سر مپیچ
از ما و بر دل من خسته جفا مکن
از که شنیده ای بت مه روی بی وفا
با مخلصان خویش جفا کن وفا مکن
هستی طبیب درد دل خستگان هجر
درد مرا که گفت خدا را دوا مکن
بیگانه خوی گشته ای ای نازنین چرا
زین بیشتر جفا تو برین آشنا مکن
ترک خطایی از تو خطا نیست بوالعجب
یک ره وفا نمای و از این پس خطا مکن
ای پادشاه صورت و معنی تو در جهان
رحمت که گفت بر من زار گدا مکن
شب را ز صبح روی که گفتت جدا مکن
با دوستان وفا کن و زین بیش سر مپیچ
از ما و بر دل من خسته جفا مکن
از که شنیده ای بت مه روی بی وفا
با مخلصان خویش جفا کن وفا مکن
هستی طبیب درد دل خستگان هجر
درد مرا که گفت خدا را دوا مکن
بیگانه خوی گشته ای ای نازنین چرا
زین بیشتر جفا تو برین آشنا مکن
ترک خطایی از تو خطا نیست بوالعجب
یک ره وفا نمای و از این پس خطا مکن
ای پادشاه صورت و معنی تو در جهان
رحمت که گفت بر من زار گدا مکن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.