هوش مصنوعی:
این شعر غزلی عاشقانه است که در آن شاعر از درد هجران و عشق سخن میگوید. او از آتش درون، اشکهای خونین، و غمهایش مینالد و از معشوق میخواهد که به حالش رسیدگی کند. همچنین، اشارهای به بازی نرد و رقابت عاشقانه دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ادبی نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.
شمارهٔ ۱۱۷۷
صبح وصال کی دمد زین شب لاجورد من
شکوه هجر چون کند این دل پر ز درد من
آتش اندرون من در تو اثر نمی کند
هم اثری کند مگر در دل آه سرد من
خون دلم ببین که چون می رود از دو چشم جان
ای دل و دیدگانم از غصّه به روی زرد من
نیک به غور من برس کز غم تو چه می کشم
ور نرسی به غور ما کی برسی به گرد من
با قد همچو سرو ناز ای بت شوخ دلنواز
از لب لعل خویش باز برده خواب و خورد من
ششدر خاروش دگر کرد زیاد داو را
از شش و پنج و چار بین نرد حریف نرد من
شکوه هجر چون کند این دل پر ز درد من
آتش اندرون من در تو اثر نمی کند
هم اثری کند مگر در دل آه سرد من
خون دلم ببین که چون می رود از دو چشم جان
ای دل و دیدگانم از غصّه به روی زرد من
نیک به غور من برس کز غم تو چه می کشم
ور نرسی به غور ما کی برسی به گرد من
با قد همچو سرو ناز ای بت شوخ دلنواز
از لب لعل خویش باز برده خواب و خورد من
ششدر خاروش دگر کرد زیاد داو را
از شش و پنج و چار بین نرد حریف نرد من
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.