هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به توصیف معشوقهای زیبا و دلربا میپردازد و از جمال و شیرینزبانی او سخن میگوید. سپس از درد فراق و نیش جدایی شکایت کرده و از معشوق میخواهد که به او لطف کند و به دیدارش بیاید. شاعر اعلام میکند که حاضر است جان و سر خود را فدای معشوق کند و حتی اگر معشوق بر سر خاکش گذر کند، او از شدت محبت کفن خود را پاره خواهد کرد. در نهایت، از معشوق میخواهد که با اخلاص و محبت به سوی او بیاید و ریشه ستم را از جهان برکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۱۸۶
ای بت سنگین دل سیمین بدن
مه رخ شکّرلب شیرین دهن
نیست چو روی تو رخ آفتاب
نیست به بالای تو سرو چمن
پیش دهان شکرینت دگر
طوطی خوش گوی نگوید سخن
جور مفرمای بتا بیش ازین
نیش فراقت به دل ما مزن
گر قدمی می نهی از روی لطف
ای بت دلخواه به بیت الحزن
جان کنمت پیشکش و سر فدا
گر تو درآیی به در آغوش من
گر گذری بر سر خاکم کنی
من ز محبّت بدرانم کفن
از سر اخلاص و محبّت بیا
هم ز جهان بیخ ستم را بکن
مه رخ شکّرلب شیرین دهن
نیست چو روی تو رخ آفتاب
نیست به بالای تو سرو چمن
پیش دهان شکرینت دگر
طوطی خوش گوی نگوید سخن
جور مفرمای بتا بیش ازین
نیش فراقت به دل ما مزن
گر قدمی می نهی از روی لطف
ای بت دلخواه به بیت الحزن
جان کنمت پیشکش و سر فدا
گر تو درآیی به در آغوش من
گر گذری بر سر خاکم کنی
من ز محبّت بدرانم کفن
از سر اخلاص و محبّت بیا
هم ز جهان بیخ ستم را بکن
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.