هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانهای است که شاعر از فراق و بیوفایی معشوق متحمل شده است. او از معشوق میخواهد که بازگردد و درد او را تسکین دهد، اما در عین حال، احساس میکند که معشوق به او بیاعتنایی میکند. شاعر از اشکهای بیپایان و دلتنگیهایش میگوید و با وجود همه رنجها، همچنان به عشق و پیمان خود پایبند است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی مانند درد فراق، بیوفایی، و اندوه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. درک کامل این احساسات و مضامین معمولاً به بلوغ عاطفی و تجربه بیشتری نیاز دارد.
شمارهٔ ۱۱۹۸
صبا باز آ که در مان دارم از تو
به دردم منّت جان دارم از تو
طبیب من تویی مشکل توانم
که درد خویش پنهان دارم از تو
بیا و بوی زلفینش بیاور
بگو اشکی چو باران دارم از تو
نگویی تا به کی ای بی وفا یار
دو چشم بخت گریان دارم از تو
بسی مشکل که در را هم نهادی
من بیچاره آسان دارم از تو
بده کام دلم از وصل ورنه
به هر کویی من افغان دارم از تو
نشد خالی ز من خیل خیالت
درون دیده مهمان دارم از تو
گهر از دیده و دینارم از رخ
به هجران نیک ارزان دارم از تو
اگر جور جهان آید به رویم
نگردم زانکه پیمان دارم از تو
به دردم منّت جان دارم از تو
طبیب من تویی مشکل توانم
که درد خویش پنهان دارم از تو
بیا و بوی زلفینش بیاور
بگو اشکی چو باران دارم از تو
نگویی تا به کی ای بی وفا یار
دو چشم بخت گریان دارم از تو
بسی مشکل که در را هم نهادی
من بیچاره آسان دارم از تو
بده کام دلم از وصل ورنه
به هر کویی من افغان دارم از تو
نشد خالی ز من خیل خیالت
درون دیده مهمان دارم از تو
گهر از دیده و دینارم از رخ
به هجران نیک ارزان دارم از تو
اگر جور جهان آید به رویم
نگردم زانکه پیمان دارم از تو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.