۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۰۰

ای به ناکام دلم خسته و مهجور از تو
کشته ی تیر فراقت شده و دور از تو

از شفاخانه ی وصلت دل من جست دوا
منتظر چند نشینم من رنجور از تو

جرعه ای از قدح وصل به مهجوران ده
تشنه لب چند بمانم من مهجور از تو

گرچه از چشم بینداخته ای چشم مرا
به دو چشمت که بود چشم مرا نور از تو

آنکه مشهور جهان بود به نیکونامی
در جهان گشت به بدنامی مشهور از تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.